رسم عاشقی
تولد وبلاگ من مصادف هست با مرگ یه رابطه!!
مرگی که هم شیرین هست و هم تلخ...
خدایا!این همه از عشق دور بودن و دست کشیدن ازش آسون نیست.حتی وقتی فکرش رو می کنم چطوری دوام اوردم تو خودم می شکنم.تا حالا فقط تونستم بگم،به زبون بیارم که می تونم،دختری که باید به خاطر موقعیتش اینقدر لوس باشه ولی مثل یه شیر زن ایستاده تا بگه که می تونه.....خدایا به خودت قسم سخته،خیلی سخت.........
اما چاره ای جز تحمل و صبر کردن ندارم،قول دادم و می ایستم تا پای جونم.
خدایا خودت بهتر از هر کسی می دونی که عشق من تنها ازدواج نبود،خودت می دونی که هوس نبود،خودت می دونی که پول و مقام نبود،می دونی که نیتم خالص بود و......و.....اما مجبورم بگم که راهم کج!!
بعضی وقتها فکر می کنم قشنگترین و زیباترین نوع عاشقی رو تجربه کردم و از این بابت به خودم می بالم که هیچ وقت نه من کم گذاشتم نه اون،خیلی زیبا و البته خیلی سخت هست که کسی از عشقش بگذره به خاطر عشقش!!(نمی دونم جمله ام رو لمس می کنید یا نه..)
نمی دونم اسمش رو چی بذارم؟شکست؟بد شانسی؟امتحان؟حکمت؟قسمت؟
هر چی هست شکست نیست،بد شانسی هم نیست،همیشه شنیدم اگه قسمت باشه هر چی هم که پیش بیاد باز همونی میشه که باید بشه اما به یک چیزی بیشتر از همه توجه می کنم و مطمئنم که این یه آزمایشه و خدا خواسته از خواب غفلت بیدارمون کنه،تا حالا غیر از دعاهای زبونی که می کردیم همیشه دست و پا می زدیم که مخالفین این قضیه رو راضی کنیم غافل از اینکه خدایی هم هست که دستش از همه بالاتره و پر قدرت تر از بقیه که تو یه چشم بر هم زدنی کن فیکون می کنه.غافل از اینکه اگه واقعا" می سپردیم دست خودش شاید اینقدر درگیر نمی شدیم.
با خودم می گم نکنه من معبودی به جز خدا واسه خودم انتخاب کرده بودم که خدا ازم گرفتش؟!!
یادم میاد چند سال پیش از خدا یه چیزی می خواستم که برام خیلی اهمیت داشت،خیلی دعا کردم،شب و روزم شده بود دعا که خدا حاجتم رو بده،تا موقعی که دیدم نه،خدا کوتاه نمی یاد!! و من مجبور به تسلیم در برابرش شدم،خداوند اونی رو که من می خواستم برام انجام نداد اما دقیقا" همون حاجتم رو داد به یه شکل دیگه و در زمان دیگه که خیلی هم براش سختی کشیدم،همیشه اینو تعریف می کنم واسه دیگرون که شاید خدا اونجوری که تو می خوای و اون لحظه ای که می خوای بهت نده اما شک ندارم که تنهات نمی ذاره،خدا آدمها رو زود راضی می کنه،قلب شکسته همیشه طلبکار رحمت خداست!!
به هر حال خدایا من سپردمش به تو،تقدیمش کردم بهت،بخشیدم به خودت که تو هم به من ببخشی،که تو هم رحمت و لطفت رو به من ببخشی،که تو هم منو ببخشی
اما.....
خدایا هیچ وقت هیچ وقت نه تو ازم بخواه نه می ذارم کسی ازم بخواد که دوست داشتنش رو فراموش کنم،هرگز اینو فراموش نخواهم کرد و در این مورد با هیچ کسی هم شوخی ندارم!!(جذبه رو)
خدایا به حق روز تولد اسوه صبر و پاکی حضرت زینب (س) من رو ببخش،بهم صبر بده،بهم پاکی بده،بهم خیلی چیزا رو نشون بده(اینها جزو دعاهای مشترکه).
خیلی حرف داشتم اما چشمام یاری نمی کنن،اینقدر خسته ام و خواب آلوده ولی از ترس اینکه شب خوابم نبره الان مجبورم تحمل کنم.
فعلا" تا بعد .........
Design By : Pars Skin |