رسم عاشقی
سر تا سر خیال من نقاشیهای کاشیهاش
سبز میشن و ناز میکن ، مستا شبا تو کوچه هاش
هوای آواز میکنن
هوا هر وقت که بارونیست ، تو فکر من چراغونیست
پرم از خاطرات تو ، همونایی که میدونی
مگه یادم میره یکدم ، تا هر وقتی که من زندم
تو بانی یه مُشت شعری ، هم الان هم در آیندم
"دلم میخواد بیام پیشت ، بذارم سر روی دوشت"
"بگم میمیرم از عشقت ، برم گم شم تو آغوشت"
من و تو زیر بارون بود ، به جون هم قسم خوردیم
تو چشم هم نگاه کردیم ، نگاه کردیم از عشق مُردیم
سر تا سر خیال من ، هزارتا باغ دلگشاس
هزارتا عشق دم بخت ، منتظر یه پاگشاس
تو سَرسراش یه مثنوی ، راز و نیاز معنوی
پس تو کجایی اَبدی ، تو کجای این تیره شبی
رو آیه های بارونی نوشتم ، بسته به تو جونم و سرنوشتم
تو مظهر تحملی تو ماهی ، عشق منی برام تو تیکه گاهی
سر تا سر خیال من نقاشیهای کاشیهاش
سبز میشن و ناز میکن ، مستا شبا تو کوچه هاش
هوای آواز میکنن
شمع و آینه جمال تو ، قلبمُ روشن میکنه
نمیدونی که عشق تو ، چه کاری با من میکنه
رو آیه های بارونی نوشتم ، بسته به تو جونم و سرنوشتم
تو مظهر تحملی تو ماهی ، عشق منی برام تو تیکه گاهی
Design By : Pars Skin |